شعر در مورد اختلاس
شعر در مورد اختلاس
شعر در مورد اختلاس ,شعر طنز در مورد اختلاس,شعر سیاسی در مورد اختلاس,شعر درباره اختلاس,شعری در مورد اختلاس,شعر طنز درباره اختلاس,شعر اختلاس,اختلاس شعر طنز,شعر درباره اختلاس,شعر در مورد اختلاس,شعر طنز درباره اختلاس,شعر طنز سیاسی اختلاس,شعر اختلس یختلس اختلاس,شعر طنز برای اختلاس,شعر برای اختلاس,شعری در مورد اختلاس,شعر طنز در مورد اختلاس,شعر سیاسی در مورد اختلاس,شعر طنز اختلاس,شعر طنز درمورد اختلاس
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اختلاس برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
اگر چه نزد مردم ناشناسم
همیشه با مدیران در تماسم
گهی در خودروی ایشان سوارم
گهی در دفتر ایشان پلاسم
شعر در مورد اختلاس
کنون از لطف ایشان جا گرفته
هزاران بانک در جیب لباسم
منم اِندِ نبوغ اقتصادی
همه ماتند از هوش و حواسم
شعر طنز در مورد اختلاس
نه از این دزدکان آفتابه
که در شغل شریفم باکلاسم
بگیرم وام های اختصاصی
ز سوی دوستان حق شناسم
شعر سیاسی در مورد اختلاس
“چگونه شکر این نعمت گزارم”
مگر “نقداً” عیان گردد سپاسم
به لطف این عزیزان پشت گرمم
به کلّی فارغ از بیم و هراسم
شعر درباره اختلاس
بسوزاند دماغ حاسدان را
اگر مهر خروج آید به “پاس”ام
بزن سکه ز تصویر من ای بانک!
که بنده قهرمان اختلاسم…
شعری در مورد اختلاس
اختلاس امسال کمتر می شود
میم -الف، سین -دال، کمتر می شود
قفلِ محکم تر سفارش داده اند
دزد بیت المال کمتر می شود
شعر طنز درباره اختلاس
حال کردن با دکل بلعیدن و
یک سری اموال کمتر می شود
رانت خواری هم به پایان می رسد
لاجرم جنجال کمتر می شود
شعر اختلاس
تا کسی باری نبندد، ریسمان
همچنین حمال کمتر می شود
زیر میزی تحت نام رشوه یا
هدیه ای با حال کمتر می شود
اختلاس شعر طنز
بعد از این با حذف زیر از میزها
دیگر آن اعمال کمتر می شود
یک منجم پیش بینی کرده در
کارها اشکال کمتر می شود
شعر درباره اختلاس
چون به زودی بین مسوولان امر
تیپ آنرمال کمتر می شود
“رابطه” در سازمان ها منتفی ست
صحبت از کانال کمتر می شود
شعر در مورد اختلاس
حرف تک نرخی ست در بازار ارز
یحتمل، اخلال کمتر می شود
قبل از این دلال خیلی بوده است
بعد از این دلال کمتر می شود
شعر طنز درباره اختلاس
در دکان ها نه؛ فقط در چهره ها
جنس اورجینال کمتر می شود
بهتر از هر چیز، در اخلاقیات
رشد اضمحلال کمتر می شود!؟
شعر طنز سیاسی اختلاس
من چرا باید بگویم هست
جایى اختلاس هست
این مقدار کم آیا خدایى اختلاس؟!
شعر اختلس یختلس اختلاس
بین خلق چین شود تقسیم
اگر این وجه کم مى شود اندازه ى یک پول چایى
اختلاس با چنین مقدار کم امروز و فردا ناگزیر مى کنیم
از کشورى دیگر گدایى
شعر طنز برای اختلاس
اختلاس کار هر بز نیست خرمن کوفتن،
آدم ولى مى کند گاهى هم از بى دست و پایى اختلاس
اختلاس انواع دارد؛
گاه تنهایى ست گاه با شریکى دیگر و گاهى سه تایى
شعر برای اختلاس
اختلاس تاکنون یک روستایى اختلاس از او نکرد
گرچه شهرى مى کند از روستایى اختلاس …
دیگر از بیگانگان هرگز ننالد هیچکس
مى شود وقتى دلیل آشنایى اختلاس
شعری در مورد اختلاس
هیچکس اینجا مقصّر نیست گویا تا به حال!
پس یقیناً کرده موجودى فضایى اختلاس
شعر طنز در مورد اختلاس
چون بلا مىآید از بالا به قول انورى
الغرض رعنایى و بالا بلایى اختلاس
شعر سیاسی در مورد اختلاس
این قدر به بودنت احتیاج دارم
که حتی حاضرم بخاطرت دست به اختلاس بزنم تا بیارمت پیش خودم
(عاشقانههای یک مفسد اقتصادی خطاب به اسکناس)
شعر طنز اختلاس
پول، حلال مشکلات است اگر اسکناس باشد، باعث بروز مشکل میشود اگر حاصل اختلاس باشد!
(حرف دل متهم اختلاس میلیاردی در دادگاه)
شعر طنز درمورد اختلاس
اختلاس واژه بدی نیست!
البته تا زمانی که ماجرایش لو نرفته
و برنامههایش بین خودمان مانده باشد!
(از سخنان یک مفسد اقتصادی در حال ترغیب دیگران به اختلاس)
شعر در مورد اختلاس
اختلاس: هدایت پول بانکها
به جیب بعضیها
شعر طنز در مورد اختلاس
مُتِخلِس:
کسی که اختلاس کرده
و الان خارج از کشور دارد کیف میکند
شعر سیاسی در مورد اختلاس
خُلاسه:
آنچه از حاصل دسترنج
مُتِخلِس است.
شعر درباره اختلاس
مَخلَس:
جایی که برای اختلاس کردن
مناسب است
شعری در مورد اختلاس
مُخلِس:
کسی که خوب بلد است
اختلاس کند
شعر طنز درباره اختلاس
تَخَلُّس:
اختلاس کردن به میزان خیلی زیاد،
تا حدی که گند کار در بیاید و لو برود!
شعر اختلاس
کلاغ خبر آورده بود برامون
از اینور اونور خبر فراوون
دزدی شده یه گوشه ای از ایران
دزدی بگم یا اختلاس عزیزان؟
اختلاس شعر طنز
میگن طرف از اون گردن کلفتاس
تو دور زدن حرفه ای هست و اوستاس
از اینجا اونجا وام گرفته خروار
پس نداده قسطاشون و آی هوار
شعر درباره اختلاس
یک خاطره از شرح حال اسکناسی که
افتاده در جیب جوان آس و پاسی که
یک روز خیلی اتفاقّی شد.خوشش آمد
از دختر سرمایه دار با کلاسی که…
شعر در مورد اختلاس
از بس جوان دنبال کار پر درآمد بود
افتاد توی دام باند ناشناسی که…
مشغول چاپ پول جعلی شد به دستور
یک آدم گردن کلفت کلّه تاسی که
شعر طنز درباره اختلاس
حالا به جرم پول شویی تحت تعقیب است
با اعترافات صریح اسکناسی که
زیر شکنجه خم شد از درد و چروک و گفت:
مجبور بودم سر کنم با اختلاسی که…
شعر طنز سیاسی اختلاس
هی توی جیب این و آن بودم،نفهمیدم.
از این مهم تر،مشکل جرم سیاسی که:
ایشان اخیرا طی یک مجموعه برنامه
اقدام کرده ضد قانون اساسی که…
شعر اختلس یختلس اختلاس
اما شبانه یک نفر او را فراری داد
از دست ماموران ما از باراباسی که…
(شهرام هر جا رفته باشد گیر می افتد)
تلویزیون این جمله را داد انعکاسی که
شعر طنز برای اختلاس
دود دو دو دو،دود دو دو دو،شهرام گیر افتاد
دود دو دو دو،دود دو دو دو،طی تماسی که…
حالا نزن،پس کی بزن،آقا غلط کردم
بیچاره زیر ضربه ها کرد التماسی که
شعر برای اختلاس
من بی گناهم،من فقط سود آوری کردم
یک لحظه او را با خودم کردم قیاسی که
یادش بخیر آن روزها که سکّه ای بودم
هی قد کشیدم تا شدم این اسکناسی که
شعری در مورد اختلاس
گاهی برای جشنواره شعر می گویم
حتی به ضرب شایعات بی اساسی که…
اصلا به من چه؟این غلط ها هم ارجیفیست
از شاعر آلزایمروی بی حواسی که
شعر طنز در مورد اختلاس
خیلی دلش میخواد بگه نو آوری کرده
اما تموم شعرهای اون کلاسیکه
شعر سیاسی در مورد اختلاس
ای خوش آن دوران که دوران داشتی
بیش و کم صد شغل و عنوان داشتی
شعر طنز اختلاس
پیشمرگانی جسور و کلّه خر
عینهو آقای لینچان داشتی
خط قرمز بودی و دور از خطر
تا سفر استان به استان داشتی
شعر طنز درمورد اختلاس
واردات بی رویه معضل است
دائماً دلگیری از آن داشتی
صرفه جوی ارز بودی یک زمان
یک پیمبر اهل سمنان داشتی
شعر در مورد اختلاس
درس می خواندی ولی در آکسفورد
هم کلاسی همچو کردان داشتی
شعر طنز در مورد اختلاس
خنده ها را با شریکان در خفا
گریه هایت را نمایان داشتی
خوب بود اوضاع بخت و کسب و کار
پیش رویت یک اتوبان داشتی
شعر سیاسی در مورد اختلاس
تا که دیدی می شود لایی کشید
هر چه دستت بود پنهان داشتی
خشک و تر را فرق کی قائل شدی؟
دخل بیت المال عریان داشتی
شعر درباره اختلاس
غافل از آنکه ملِک از لای در
می نویسد آنچه جریان داشتی
خوانده بودی پیشتر این حرف را
منتها در اوج نسیان داشتی
شعری در مورد اختلاس
هر کسی یک چوب دارد پیش حق
ترس از آن ما را مسلمان داشتی!
شعر طنز درباره اختلاس
چوب دومنظوره ای از جنس سخت
که خدا از آن فراوان داشتی
چوب خطّت پر شد و بر تسویه
مصلحت شد؛ رو به پایان داشتی
شعر اختلاس
قدر یک ناخن پس از آن ناخنک
قهر حق بر پای عصیان داشتی
حکمی آمد دستت و در متن آن
جز جریمه حکم زندان داشتی
اختلاس شعر طنز
مُردی اصلاً در میان همهمه
جان خود را وه! چه ارزان داشتی
ای بسوزد ریشه های اختلاس
گر نبود اکنون تو هم جان داشتی
شعر درباره اختلاس
یک دو سه چهار،پنج و شش و هفت
یک بوسه ز لپ او نچیدیم و برفت
او هم نتوانست درستش بکند
هیهات از اقتصاد وابسته به نفت
شعر در مورد اختلاس
اندازه ی یک نخود بدزدد دزد است
بی نقشه و خود به خود بدزدد دزد است
ما درس یکیم و دیگران درس چهار
استاد ز درس خود بدزدد دزد است
شعر طنز درباره اختلاس
ای کاش از ابتدا چِشَم بینا بود
ای کاش که دست خط او خوانا بود
من در عشقم عجیب، صادق بودم
افسوس که عشق او Made in china بود!
شعر طنز سیاسی اختلاس
در جامعه احساس ریاست نکنیــــــد
بر هر کس و ناکسی جسارت نکنید
در چیزی اگر کم اطلاعات هستیـــــد
لطفی بکنید زود قضاوت نکنیـــــــــــد
شعر اختلس یختلس اختلاس
از کوچه که می گذرد
بوی گند اسکناس و اختلاس رد عبورش را نشان می دهد.
شعر طنز برای اختلاس
هر چند ارتفاع پولهایش از برج میلاد بالاتر می رسد
اما برای اینکه پنج تومان کمتر پول میوه بدهد از قیطریه تا رباط کریم را پیاده می رود.
شعر برای اختلاس
او آن قدر پول چاپیده است که یکجا می تواند حوزه خلیج فارس را
با همه شیخ نشین ها و شاهزاده هایش بخرد اما آب از آب تکان نخورد.
شعری در مورد اختلاس
وقتی او را در صف نماز می بینی که شکمش از لای دکمه های پیراهن کهنه اش بیرون زده است
دلت به حالش می سوزد و دعا می کنی، هر چه زودتر کمیته امداد به داد او برسد!
شعر طنز در مورد اختلاس
چقدر هوای اینجا مه گرفته است
بوی گند اسکناس کوچه را برداشته است…
شعر سیاسی در مورد اختلاس
گرکه داری قصد کاندیدا شدن
گوش بر حرف من بیکار کن
روی ظاهر اندکی دقت نما
صورت ژیلت زده، مودار کن!
شعر طنز اختلاس
وعده های پوچ و تو خالی بده
خلق، اغوا، با گپ و گفتار کن
حرفهای چاله میدانی بزن
کارهای زشت وناهنجار کن
شعر طنز درمورد اختلاس
بدون اینکه ببینم پلیس و زندان را
پس از حواله، گرفتم بلیط “ماهان” را
چه شغل سالم و خوبی است اینکه داده به من
به چشم هم زدنی ثروت فراوان را
شعر در مورد اختلاس
تمام سختی شغل قدیمی ام این بود:
سریع رد کنم از مرز، جنس ارزان را
که بعد از آن بفروشم به مردم بدبخت
به ده برابر قیمت، تمامی آن را
شعر طنز در مورد اختلاس
برای بسته قاچاق کامیون هامان
چقدر رشوه سپردیم هر نگهبان را
به نام گمرک و مأمور، گرگ دندان گرد
به ما پرید: “چرا جعبه های لیوان را
شعر سیاسی در مورد اختلاس
به کل حساب نکردید” و من به او گفتم
“بگیر مردکِ…! این صد هزار تومان را”
خلاصه اینکه چه زجری کشیدم و حالا
چقدر عاشقم این اختلاس آسان را !
شعر درباره اختلاس
دو هفته ای است که حالم کمی خراب شده
کباب می خورم و غصه فقیران را !
چه خاطرات قشنگی که در وطن جا ماند
چقدر ساده گذشتیم مرز ایران را
شعر در مورد اختلاس
- ۹۶/۱۱/۳۰